به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، علی آقانوری متولد ۱۳۳۹ دانشیار دانشکده شیعه شناسی گروه مطالعات تاریخ تشیع دانشگاه ادیان و مذاهب است. وی کارشناسی فقه و اصول، کارشناسی ارشد الهیات و فلسفه و تاریخ تربیت مدرس قم و دکتری فقه و اصول را دارد. تاریخ و سیره، مذاهب و فرق، عرفان و تصوف از جمله زمینههای تخصصی فعالیتها ایشان است. از جمله آثار وی میتوان به کتاب امامان شیعه و وحدت اسلامی، عوامل تحکیم وحدت اسلامی، خاستگاه پیدایش تشیع و فرقههای شیعی در عصر امامان و عارفان مسلمان و شریعت اشاره کرد.
به مناسبت ماه ربیع الاول، ماه پیامبر مهربانی و هفته وحدت که در این ماه واقع شده درباره اندیشه وحدت و تقریب مذاهب با محوریت کتاب امامان شیعه و وحدت اسلامی با ایشان به گفتوگو نشستیم.
آیا وحدت اسلامی یک امر استراتژیک و اساسی است یا تاکتیکی است برای رعایت مصلحت؟
برای وحدت اسلامی و تقریب مذاهب، تئوریها، نظریهها و رویکردهای مختلفی ارائه شده است؛ اعم از رویکرد سیاسی و تاکتیکی، رویکرد زمانی و مقطعی و رویکرد بنیادین که مبتنی بر مبانی دینیاست. در این میان رویکردی میتواند کارآمد باشد و مسلمانها را به وحدت واقعی برساند که مبتنی بر فکر و اندیشه باشد و مبانی معرفت شناسانه داشته باشد. اگر صرفاً بگوییم ما مسلمانها بایستی با همدیگر متحد باشیم به خاطر این که دشمن مشترک داریم، این یک اشتباه بزرگ است. مثل این که میخواهیم مثلا بین زن و مردی صلح ایجاد کنیم بگوییم به خاطر حفظ آبرویتان در جامعه یا رضایت بچهها با هم دیگر صلح و آشتی کنید و زیر یک سقف زندگی کنید؛ اینها دلائل محکمی نیست؛ چرا که صلح و آشتی و زندگی مسالمت آمیز باید بر مبنای محکمی استوار باشد.
برای این رهیافت چه مبانی دینی وجود دارد؟
چه در آیات قرآنی، چه در سیره و سخن پیامبر(ص) و چه در سیره و سخن اهل بیت(ع) تکثّر و اختلاف به رسمیت شناخته شده و نگاه بدبینانه و تعصب فکری و تصلب به رأی نفی شده است. اگر بخواهیم تکثّر و تعدد را نپذیریم، اختلاف فکر را نپذیریم، این خود آغاز تنش و کشمکش خواهد بود.
یعنی ما طرف مقابل را دشمن فرض نکنیم کما اینکه امروزه برخی این کار میکنند؟
نه فقط دشمن فرضش نکنیم بلکه معذورش بداریم و در جامعه اسلامی حتی به این بسنده نکنیم که آنها فقط مسلمان هستند و مثلاً ما مؤمن، نه، بلکه همه در زیر چتر ایمان و عنوان مؤمن هستند. در اختلافات، نگاه انسان شناسانه ما به دیگران مبتنی بر این نباشد که من حقّ مطلق هستم و دیگران باطل مطلق و معاند حقّ، بلکه علاوه بر سیاه، خاکستری هم داریم.
آن وقت پذیرش تعدّد و تکثّر منجر به هضم در دیدگاه دیگران نمی شود؟
خیر. پذیرش تعدد و تکثّر به این معنا نیست که ما هضم در دیدگاه دیگران شویم بلکه پذیرش تعدّد و تکثّر به این معناست که من بگویم حقّ هستم و برای مبانی مذهبی و دیدگاههای مذهبی خود دلیل دارم و حتی تأکید هم دارم امّا دیگران را نیز حداقل معذور میدارم.
تعریف شما ازتقریب مذاهب چیست؟
مسلمان ها و صاحبان مذاهب مختلف، روی نقاط اشتراکمان تأکید کنیم؛ نقاط اشتراکی که داشتیم و به خاطر تکرار نزاعهای تاریخی فراموش شدهاند و با یک تعبیر دیگر دیوار آهنین بیاعتمادی که بین گروهها و مذاهب مختلف ایجاد شده را برداریم و نشان بدهیم که صاحبان مذاهب مختلف این اندازه که خیال میکنند، از همدیگر دور نیستند.
هدف از طرح وحدت و تقریب مذاهب چیست؟
هدف ایجاد زمینهای برای همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان بود و نتیجه این وحدت میتواند حرکت به سمت تکامل و پیشرفت جامعه اسلامی را فراهم کند. این موانع روانی و دیوارهای موهومی که اشاره کردم بین مسلمانها وجود داشت و احساس میشد با شکستن این دیوارها و موانع، پیروان مذاهب میتوانند به سمت تعالی، رشد و پیشرفت و انسجام امت واحده اسلامی حرکت کنند.
برای رسیدن به این آرمان چه لوازمی لازم است؟
تقریب مذاهب یعنی تقریب و نزدیک شدن صاحبان مذاهب، یعنی رفع تعصب، رفع نزاع و کشمکش بیحاصل و اینکه ثابت شود و نشان داده شود که مسلمانان یک امت واحدند و نقاط مشترکشان بیش از نقاط اختلافیشان است، اصول و مبانی اعتقادی و فقهی ثابتشان و موضوعات و معتقدات هویت بخششان بیش از موارد اختلافی و فرعی و قابل اجتهادهای مختلف است و نقاط اختلافی ایشان به اندازهای نیست که نتوان آنها را زیر چتر واحد اسلامی و ایمانی جمع کرد.
بعید به نظر می رسد فرقه ها و مذاهب مختلف از وجوه اختلافی دست بردارند و آنها را نادیده بگیرند.
تأکید بر نقاط مشترک به معنای حذف نقاط اختلافی نیست، اختلاف مذاهب در جای خود قابل انکار نیست اما با پذیرش اصل حجیت اجتهاد در اسلام و به تعبیر دینی معذور داشتن صاحبان عقاید و مذاهب اسلامی میتوان راهی برای برون رفت از منازعات پیدا کرد. اگر این روحیه بین مسلمانها ایجاد شود دیگر ما مشکلی نداریم.
عوامل تقرقه ساز که پیامبر(ص) و در ادامه ائمه(ع) با آن مبارزه میکردند چه عواملی بود؟
یکی از عوامل مهم زمینهساز تفرقه نوع نگاه به انسانها و عقاید آنها است؛ نگاه بدبینانه و نگاه از روی تعصّب. تغییر نگاه به مومنین، تغییر نگاه به جامعه اسلامی و افراد و باورهای آنها. در عصر حضور ائمه (ع)، جامعه دارای افکار مختلف بود؛ به غیر از شیعیان و اصحاب خاصی که اطرف ائمه(ع) بودند مابقی مخالف اهلبیت بودند البته با شدت و ضعفی که در مخالفتشان وجود داشت. اهلبیت(ع) میخواستند نگاه اصحابشان را تعدیل کنند یا نگاه دیگر مسلمانها را نسبت به همدیگر عوض کنند. مثلا بعضی از اصحاب به امام صادق(ع) میگویند ما شاقول یا معیار و میزان گذاشتیم و با آن، ایمان و کفر افراد را میسنجیم. امام(ع) میفرمود چطور سنجیدید؟ میگفتند: هر کسی ما را قبول دارد مومن است و هر کسی ما را قبول ندارد، میگوییم مومن نیست و کافر است. امام (ع) میگفتند: ما این گونه نیستیم. و با این نوع نگاه مخالفت میکردند.
وجود مبارک اهل بیت (ع) در بحث وحدت چقدر راه گشاست؟
روایت از امام صادق (ع) داریم که: « لَوْ عَلِمَ النَّاسُ کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى هَذَا الْخَلْقَ لَمْ یَلُمْ أَحَدٌ أَحَداً»، اگر مردم میدانستند که خدا چگونه خلق را آفریده یعنی اگر میفهمیدند انسانءها دارای افکار مختلفند و هر کسی در ذهن خودش به یک نتیجهای رسیده و به آن نتیجه عشق میورزد هیچ کس دیگری را ملامت نمیکرد. این درسی است که به اصحابشان میدادند. سخن امام این است که ایمان درجه دارد، بعضی نُه سهم دارند، بعضی هشت سهم و بعضی هفت سهم دارند و بعد میگوید صاحب نه سهم نباید به هشت سهمی طعنه بزند و… صاحب دو سهمی هم نباید به یک سهمی طعنه بزند. این بهترین روش برای حفظ وحدت است.
با توجه به این که زمان ائمه(ع)، زمانه تشتت آراء و اختلافهای فرقهای بود، ائمه(ع) برای حفظ وحدت اسلامی و ترویج معارف ناب اسلامی چه مشکلاتی داشتند؟
باید بگوییم مشکلات ائمه، یک سری داخلی و درونگروهی بود و یک سری مشکلات بیرونی چه در حوزه فکری و چه سیاسی بیرونی. سیاسی به این معنا که حاکمان و طرفداران حاکمان با انگیزه های سیاسی برای ائمه (ع) موانع ایجاد میکردند و بسیاری از موارد تقیّه ائمه هم در همین زمینه بود. یک سری موانع و مشکلات هم داخلی یعنی مواضع فکری و ادعاهای خارج از ظرفیت بود که به نظرم خیلی مهمتر بود. این مواضع و حرکات باعث ایجاد مشکلات فکری شده بود که هم درون خانواده اهلبیت بود مانند اختلاف اصحاب و ظهور اختلافات و فرقههای درونی شیعه، و از طرف دیگر موانع و مشکلات فکری بیرون فرقهای و چالشهایی که با صاحبان فرق و مکاتب دیگر غیرشیعی داشتند. اگر بخواهیم بگوییم چگونه این موانع را پشت سر میگذاشتند میتوان گفت حجم زیادی از تقیّه ائمه(ع) مربوط و معطوف به این موارد فکری داخلی بود. بعضیها فکر میکنند تا اسم تقیّه ائمه می آید ناظر به خلفای عباسی یا خلفای اموی است نه! بعضی از موارد از تقیه ائمه ناظر به اقوام و اصحابشان بوده است.
با توجه به این که در زمان اهلبیت(ع) گروههای مختلف غیر شیعی در جامعه حضور داشتند، رفتار و برخورد ائمه(ع) با اهل تسنن و صاحبان مذاهب چگونه بود؟ در کتاب امامان شیعه و وحدت اسلامی هم به این نکته اشاره کردهاید.
اگر بخواهیم رفتار اهلبیت (ع) را در این باره اجمالا تبیین کنیم همین اندازه کافی است که بگوییم امامان مکاتب فقهی اهل سنّت یعنی مالکی، شافعی و حنفی و.. با اهلبیت ارتباط و مناسبات خوب و عمیقی داشتند این ارتباط یا اخذ حدیث بود یا ارتباط شاگردی. همین اندازه که امامان فقهی اهل سنّت این همه تعریف و تمجید از اهلبیت به ویژه نسبت به امام صادق و امام باقر(علیهماالسلام) داشتند، حکایت از این دارد که امامان(ع) با اینها رابطه اجتماعی و عاطفی و اخلاقی خوبی داشتند؛ گرچه از نظر فکری با هم بحث هم میکردند.
محورهای وحدت از دیدگاه و سیره اهلبیت(ع) چه بودند؟
اگر بخواهیم در مجموع بگوییم باز هم تأکید میکنم که اولین محور، محور اخلاق بود. رعایت موازین اخلاقی با مخالفان؛ ما اگر در روایات اهلبیت جستجو کنیم و صفات شیعه را از نگاه آن عزیزان بازگو کنیم عمده ویژگیهای مورد انتظار برای شیعیان را ویژگیها و فضایل اخلاقی مییابیم. رسالت اهلبیت (ع) ساختن یک جامعه اخلاقی و ایمانی بود؛ اگر فرآیند جامعه یک فرایند اخلاقی باشد و افراد آن به تعبیر امام باقر (ع) ـ که در ذیل آیه « قولوا للناس حسنا» فرمودند ـ با دیگران برخورد نیکو داشته باشند و به گونهای رفتار کنند که دوست دارند با خودشان همان گونه رفتار کنند؛ در این صورت جامعه به سمت وحدت و همدلی میرود. از طرفی در سیره اهلبیت تأکید بر شرکت در مراسم های اجتماعی و دینی، در آن عصر و زمان بوده است.
خود حضرات معصومان شرکت در مراسمهای اجتماعی و دینی را انجام میدادند؟
در زمانی که اکثریت مطلق از آنِ اهل سنت بوده امامان شیعه به پیروان خود دستور شرکت در نمازهای جمعه و جماعت و دیگر تجمعات مسلمانان میدادهاند و این ظاهر سازی نبوده که مثلا پس از آن بیایید و در خانه قضا کنید. این حاکی از عنایت ایشان به امت واحده میباشد. البته مسلم است که امامان تمام تلاش خود را براین قرار داده بودند که امت اسلامی را بر محور قرآن و سنت پیامبر(ص) جمع کنند و بنیانهای امت واحده اسلامی و جامعه مترقی و اخلاقی را بر پایه آموزههای قرآن و سنت پیامبر(ص) ترویج کنند.
به نمونه و مثال هایی هم می توانید اشاره کنید؟
حضرت علی (ع) در آن بیست و پنج سال در نمازهای جماعت خلفای عصر خود شرکت میکردند. در کتب روایی شیعه هم به این مطلب اشاره شده است. در سیره حضرت علی (ع) است که به خلفا مشورت میدهد. ببینید! گاهی مواقع بحث بیعت ایشان مطرح میشود که مثلاً با توسل به زور و اکراه بوده، ولی در مورد مشورت دادن که نمیتوان گفت اجبار در میان بوده است و اصلا مشورت دادن و پیشقدم شدن در اصلاح امور قضایی، علمی، نظامی و گاهی اجرایی که با زور معنا ندارد. برای مثال حضرت علی (ع) به خلیفه دوم میگوید تو در خط مقدم جنگ شرکت نکن تا دشمن نفهمد که خلیفه مسلمانان در جنگ حاضر شده و به وسیله کشتن خلیفه همه سپاه اسلام از هم گسیخته شود؛ این جمله خیلی مهم است که خلیفه دوم بارها میگوید: «لولا علی لهلک عمر».
با توجه به صحبتهایی که مطرح فرمودید شیعیان با دیگران چه مواجهای باید داشته باشند؟
روایتی در کتاب العشره وسائل الشیعه است که اگر همه ما شیعیان جمع بشویم و واقعا به این روایت فقط عمل کنیم، روایتی دیگر نمیخواهیم. این روایت در رابطه با نوع برخورد و مواجهه با دیگران است. این کلام امام صادق (ع) ناظر به زمانی است که رقابت فکری با مکتب اهلبیت اوج گرفته بود، یعنی مکاتب فقهی و کلامی شکل گرفته بود و گروههای مختلفی در جامعه بودند. سوال این صحابی از امام صادق(ع) این است که ما با دیگران چگونه معامله کنیم؟ دیگران اعم از رقبای فکری و در بین این رقبای فکری ممکن است معاند هم باشد، دشمن هم باشد؛ البته مسحتضرید که هر مخالفی معاند نیست. امام نگفت مخالفتان را سبّ و لعن کنید و به مقدساتشان اهانت کنید بلکه گفت همان رفتاری که در میان خودتان رسم است با آنان نیز داشته باشید مانند عیادت مریضان آنان، شرکت در تشییع جنازه و اداء امانت و… یعنی همان معامله مسلمانی و بارکردن لوازم مسلمانی.
بیایید خودمان را آسیب شناسی کنیم. بعضی شعارهای افراطی و مراسماتی که به وحدت لطمه می زند کماکان وجود دارد و در گوشه کنار برگزار می شود. چقدر این فضا را مخل وحدت امت اسلام میدانید؟ چه باید کرد؟ در کتاب «امامان شیعه و وحدت اسلامی» مفصل در این رابطه صحبت کردهاید.
یکی از مصداقهای بیادبی شامل این اهانتهایی است که بعضی از ما به مقدسات رقبایمان میکنیم. پیام اصلی اهل بیت و امامان شیعه این است که ای شیعیان اگر میخواهید مورد رضایت ما باشید کاری کنید که محبت دیگران به سمت ما جلب شود؛ حال اگر من بروم با عواطف و احساسات دیگری بازی کنم، توجهی به ملاحظات عاطفی و ملاحظات مذهبی دیگران نداشته باشم و به مقدسات مکتبی دیگران توهین و اهانت کنم؛ با این کارها که نمیتوان جلب محبت کرد؛ اگر خود آن بزرگان اهل خشونت گفتاری و رفتاری بودند، آیا میتوانستند این گونه محبوب باشند و مثلا در حدود چهار هزار شاگرد- حال مستقیم یا غیر مستقیم- از میان اهل سنت داشته باشند؟! بنابراین ما شیعیان با عملکردمان میتوانیم مردم را به اهل بیت جلب کنیم و هم آن ها را از اهل بیت دور کنیم.
به نظرم اگر واقعاً کسی بخواهد مکتب امام جعفر صادق (ع) و مکتب اهلبیت را ترویج کند باید رفتار آنها را داشته باشد با دعوا، فحش، سبّ، لعن و اهانت و حتّی تظاهرات زیادی و نماد درست کردن و یک نوع مراسم خاص ایجاد کردن نمیتوان تبلیغ و ترویج و تقویت مذهب کرد. برای ترویج مناسبتر این است که تمایز، تمایزات اخلاقی باشد، اگر شیعیان، شیعیان اخلاقی باشند شیعیان سلوکی باشند همان طور که اهلبیت گفتند اهل ورع و اجتهاد و اهل خردورزی و اهل توجه و مهربانی و مردمداری و متانت و صبوری باشند این صفات و ویژگی های اخلاقی خود به خود باعث ترویج وحدت میشود.
چگونه میتوانیم به اهداف واقعی وحدت اسلامی و تقریب مذاهب دست یابیم؟
اخلاق، اخلاق، اخلاق؛ یک روایت داریم که به آن میگویند قاعده زرین اخلاق؛ حال این قاعده چیست؟ جواب این است: « آنگونه با دیگران رفتار کن که دوست داری با تو همان گونه باشند». ببیند وقتی به امام هادی(ع) توهین کردند چقدر عواطف و احساسات ما شیعیان جریحه دار شد با این که آن اهانت موردی بود و نمیتوان آن را به عنوان یک جریان مطرح کرد. یک جوان بیهویت که دنبال شهرت طلبی خودش بود و عددی هم نبود و غلطی کرد. حالا بیش از یک میلیارد مسلمان اهل سنت در دنیا هستند که تقریبا سه برابر تمام شیعیان جهان است چرا باید به خود حق بدهیم به مقدسات سه برابر تعداد خودمان توهین کنیم؟!
مهمترین عوامل تفرقه میان شیعیان و اهل سنت در جهان امروز چیست؟
در مجموع میتوان گفت برخی از آنها داخلی و مربوط به خود ما مسلمانان است مثل تعصبات و لج بازیهای فرقهای و قومی و یا مطامع و رقابتهای سیاسی سر دمداران کشورهای اسلامی. برخی هم بیرونی و ازطرف بدخواهان امت اسلامی وکسانی که به هرحال اقتدار کشورهای اسلامی مانع منافع آن هاست، البته که این دو عامل مهم هرکدام زمینه ساز دیگری است.
گروهی معتقدند برخی از مذاهب، شیعه را تکفیر می کنند و لزومی ندارد ما با آنان از وحدت صحبت کنیم. اصولا آیا می شود با گروهی که شیعه را تکفیر میکنند دم از تقریب زد؟
اتفاقا بهترین راه کار جلوگیری از افراطیون و تکفیریها همین تأکید بر تقریب است. مگر تقریبی چیزی جز این میگویند که ما مسلمانان مشترکات زیادی داریم، دایره مسلمانی آن قدر تنگ نیست، پذیرش عقاید و اندیشههای متمایز هر یک از مذاهب مرز کفر و ایمان نیست. ما برای این که مورد اتهام و تکفیر واقع نشویم بایستی خودمان را نشان دهیم. اشتباه تکفیریها را روشن کنیم. البته این نکته را هم بگویم که در دنیای اسلام وهابیهای تکفیری در مقابل بدنه عمومی اهل سنت عددی نیستند. غالب اهل سنت حسابشان از افراطیون سلفی جداست. همان گونه که غالیان همواره حسابشان از شیعه جدا بوده و هست. تقریبیها میگویند کاری نکنیم که سلفیهای تکفیری خودشان را به عنوان سخنگوی اهل تسنن جا بزنند و خودشان باور کنند که عددی هستند.
در بحث تقریب گروهی معتقدند تقریب سبب میشود برخی از مفاهیم و اعتقادات مسلم شیعه نظیر بحث جانشینی حضرت امیر (ع)، شهادت حضرت زهرا (س) به فراموشی سپرده شود در این زمینه چه نظری دارید؟
خیلی عجیب است. مگر کسی گفته ما دست از اعتقادات قابل دفاعمان برداریم. مگر نمیشود معتقدات را با منطق گفتمان صحیح بیان کرد. مگر احترام به صاحبان عقاید و عدم تحریک احساسات آن ها مستلزم این است که هر یک از صاحبان عقاید دست از عقاید خود بردارند؟ شما یک تقریبی و حتی به تعبیر برخی یک تقریبی افراطی در میان شیعیان را پیدا کنید که مثلا بگوید حضرت علی به جانشینی پیامبر (ص) احق نبود و یا مثلا حضرت زهرا سلام الله علیها مورد بی مهری واقع نشد. آیا اگر دغدغه ترویج مکتب اهل بیت را داریم راهش این است که حساب همه مسلمانان را با برخی از حوادث ناگوار تاریخی یکی کنیم: «تلک امه قد خلت لها ما کسبت …» خود آن بزرگان از برخی از نامردمیها گذشتند، مگر حضرت علی (ع) در نهج البلاغه نمیگوید: مالنا و الفدک؟ مگر امام صادق (ع) که این قدر با مخالفان مذهبی آمد و شد و نشست و برخاست داشت و رابطه آن عزیز با فقهای مشهور اهل سنت رابطه احترام متقابل بود از این امور آگاهی نداشت؟
مشی علمای بزرگ شیعه و سنی را چقدر در هم گرایی و وحدت موثر می دانید؟
خوشبختانه از آغاز تاکنون در جوامع اسلامی، از دو گروه بزرگ شیعی و سنی، بوده و هستند عالمان دلسوزی که دغدغههای تقریبی داشته اند و به فکر کلیت امت اسلامی وحفظ امت اسلامی بوده اند و تمام تلاششان نشان دادن نقاط قوت مسلمانان بوده و الحمدالله ثمره تلاششان هم کم نبوده، اما بایستی به این نکته نیز توجه کنیم که ترویج این وظیفه و تأکید بر وحدت و تقریب و حتی به صورت فرهنگ در آوردن آن در جامعه امروزی ضروریتر است. وجود برخی حاکمان و سردمداران دولتهای اسلامی که چندان برخواسته از اراده ملتهای خودشان نیستند و گاهی برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات سیاسی به تخریب وحدت مسلمانان میپردازند از یک طرف و همچنین حضور برخی از خشکه مغزها و افراد لجوج و ناآگاه و افراطی گاهی مغرض و افرادی که تعصب مذهبی را بر همه چیز حاکم کردهاند خیلی کار را مشکل کرده. از این جهت به نظر میرسد هر چه زمان میگذرد ضرورت آن را بیشتر احساس میکنیم.
مقام معظم رهبری اهانت به مقدسات اهل سنت را حرام دانستند آیا این نوع فتاوا در جهان تشییع تازگی دارد؟
رهبری نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد اهانت به مقدسات اهل سنت حرام است و کار بسیار هوشمندانهای هم بود و جلوی بهانه فتنهگران را گرفت. بعضی از شبکهها که هیچ میانه خوبی با نظام ما و تفکر شیعی نداشتند خیلی استقبال کردند، مرموزانه تبلیغ میکردند که این فتوای جدید شیعیان است. اینها میخواستند ثابت کنند که طرد و نفی اهانت پدیده جدیدی در شیعه است در حالی که این فتوای جدید نبود بلکه سیره مستمر اهل بیت(ع) این بود و دیگر علمای قدیم و جدید شیعه هم این نظر را رد نمیکنند.
عالمان بزرگ و تأثیرگذار اهل سنت در عصر حاضر چقدر توانستهاند به این موضوع کمک کنند؟
بحث ما الان داخلی است شما هم با محور قراردادن اثر بنده – امامان شیعه و وحدت اسلامی – که رسالتش تقریب در اندیشه شیعه است به گفتوگو نشستهاید. حقیقت این است اگر بخواهیم بحث را عامتر کنیم از آن طرف مشکلات زیادی مشاهده میشود. برخی از عالمان بزرگ و تأثیرگذار اهل سنت در عصر حاضر با این که علقه خاصی به وهابیت تکفیری ندارند و مخالف فکری آنها هستند، باز مجال دادهاند که تندروها و تکفیریها سخنگوی آنها شوند و متأسفانه بسیج و حرکت عمومی خاصی که حکایت از دغدغه وحدت طلبی برخی از آقایان باشد ما مشاهده نمیکنیم.
منبع : خبرگزاری کتاب ایران