تصور کنید فرزند نوجوانتان از مدرسه برمیگردد، کیفش را گوشهای میاندازد و بدون هیچ حرفی به اتاقش پناه میبرد. نه حرف میزند، نه گلایه میکند، نه حتی توضیح میدهد چرا حالش خوب نیست. تنها جوابی که میشنوید این است: «چیزی نیست.» این صحنه برای بسیاری از والدین آشناست و دقیقاً همان نقطهای است که رابطه والد–نوجوان میتواند تقویت شود یا بهمرور سرد و فاصلهدار گردد.
رفتار والدین در این سن، بیش از هر زمان دیگر، مسیر آینده عاطفی و شخصیتی نوجوان را شکل میدهد. در این مقاله با تکیه بر اصول علمی و دیدگاه تخصصی خانم دریائی روانشناس شیراز، توضیح دادهایم که نوجوان واقعاً چه میخواهد و والدین چگونه میتوانند رابطهای امن و قابل اعتماد با او بسازند.

نوجوان دقیقاً چه میخواهد؟
نوجوانها در ظاهر پرانرژی، بیقرار یا حتی مستقل بهنظر میرسند؛ اما در لایهٔ زیرین، سه نیاز اساسی دارند که نادیده گرفتن آنها رابطه را ضعیف و تامین کردنشان رابطه را عمیق میکند.
- نیاز به احترام:
نوجوان باید احساس کند نظرش ارزش دارد و حرفش شنیده میشود. وقتی والدین بدون قطعکردن و بدون برچسبزدن گوش میدهند، رابطه والد–فرزند از حالت تنشآلود به ارتباطی مؤثر و بالغ تبدیل میشود. - نیاز به استقلال:
در این سن نوجوان میخواهد خودش تجربه کند و نتیجه انتخابهایش را ببیند. توضیح دادن دلیل قوانین و دادن حق انتخاب در چارچوب مشخص، استقلال او را تأیید و در عین حال رفتارهایش را هدایت میکند. - نیاز به امنیت عاطفی:
نوجوانی دورهای پر از سردرگمی، شرطیسازی اجتماعی و نگرانیهای پنهان است. او باید مطمئن باشد که حتی در اشتباهاتش هم دوستداشتنی است و خانه جایی برای گفتوگو است، نه جایی برای قضاوت.
نظر تخصصی خانم دریائی درباره رفتار والدین با فرزندان نوجوان
در میان دیدگاههای مختلف روانشناسی درباره دوران نوجوانی، تأکید متخصصانی مانند خانم دریائی، بهترین روانشناس نوجوان در شیراز این است که رفتار والدین باید بر پایه احترام، گفتوگو و مرزبندی سالم باشد. از نگاه ایشان:
«دوران نوجوانی زمان حساس و پر چالشی است. والدین باید در این سن با فرزندشان با احترام، صبر و محبت رفتار کنند. لازم است به او احساس استقلال و اعتماد بدهند و در عین حال، قوانین روشنی برایش بگذارند. گفتوگو و شنیدن حرفهایش بدون قضاوت، از هر نصیحتی مؤثرتر است. نوجوان وقتی بداند در هر شرایطی دوستش دارند و کنارش هستند، راحتتر اشتباههایش را میپذیرد و رشد میکند.»

رفتار درست والدین با نوجوان از نگاه روانشناسی
روانشناسان معتقدند که نوجوانی مرحلهای است که در آن مغز هنوز در حال رشد است و تصمیمها بیشتر تحتتأثیر هیجان گرفته میشود؛ بنابراین کیفیت تعامل والدین میتواند از بروز بسیاری از تنشها جلوگیری کند. در ادامه، پنج رفتار کلیدی که در رویکردهای علمی روانشناسی نوجوان اهمیت دارند را بررسی میکنیم.
۱. گوش دادن واقعی؛ مهارتی که بیشتر والدین دستکم میگیرند
بسیاری از نوجوانان میگویند: «مامان و بابا فقط حرف میزنند؛ گوش نمیدهند.» گوش دادن واقعی یعنی اینکه والدین نه برای جواب دادن، بلکه برای فهمیدن گوش کنند. این نوع گوش دادن چند ویژگی دارد:
- قطع نکردن صحبت نوجوان حتی اگر با حرفش موافق نباشید.
- پرسیدن سؤالهای روشن و بدون قضاوت
- شنیدن احساس پشت جملهها، نه فقط کلمات
گوش دادن فعال باعث میشود نوجوان احساس کند صدایش مهم است؛ همین یک تغییر کوچک، شدت لجبازی، فاصلهگیری و پنهانکاری را به شکل چشمگیری کاهش میدهد.
۲. تعیین مرزهای شفاف بدون زورگویی
نوجوان به آزادی نیاز دارد؛ اما این آزادی وقتی سالم است که در چارچوب مرزهای مشخص و منطقی قرار بگیرد. مرزبندی شفاف یعنی:
- قوانین واضح، دلیلدار و قابل پیشبینی
- نه گفتن بدون تحقیر
- توضیح دادن علت قوانین (مثلاً ساعت برگشت به خانه یا محدودیت استفاده از گوشی)
زورگویی معمولاً نتیجهای جز مقاومت ندارد، اما وقتی نوجوان بفهمد دلیل یک قانون چیست، احتمال توافق بسیار بیشتر میشود. این همان چیزی است که روانشناسان از آن به عنوان مرزهای سالم یاد میکنند.
۳. اعتمادسازی؛ نوجوان وقتی اعتماد نبیند، پنهانکاری میکند
اعتماد کردن به نوجوان به معنای رها کردن او نیست؛ بلکه یعنی ایجاد فضایی که در آن بتواند بدون ترس، دربارهٔ مسائل مهم زندگیاش صحبت کند. والدینی که دائم چک میکنند، مقایسه میکنند یا تهدید میکنند، ناخواسته نوجوان را به سمت پنهانکاری و دروغ گفتن سوق میدهند.
اعتمادسازی شامل این رفتارهاست:
- عمل کردن به قولها
- اجتناب از تحقیر یا سرزنش در جمع
- حفظ رازداری در موضوعات شخصی نوجوان
وقتی نوجوان احساس کند قضاوت نمیشود، شجاعت گفتوگو پیدا میکند.
۴. همراهی بدون کنترلگری
همراه بودن با نوجوان یعنی در جریان زندگیاش بودن؛ اما نه با دخالت، امر و نهی یا بازرسی مخفیانه. کنترلگری بیش از حد، نوجوان را از والدین دور و به سمت منابع بیرونی (دوستان، اینترنت، مشاورههای غلط) وابسته میکند.
همراهی سالم یعنی:
- وقت گذاشتن واقعی، نه فقط نصیحتکردن
- نشان دادن علاقه به علایق نوجوان
- حمایت در تصمیمهای مهم بدون دخالت مستقیم
این رویکرد نوعی «مشارکت» ایجاد میکند که نوجوان را هم دلگرم میکند و هم مسئولیتپذیرتر.
۵. مدیریت عصبانیت و اختلافها
درگیری با نوجوان، کاملاً طبیعی است؛ اما نحوهٔ مدیریت اختلاف تعیین میکند رابطه بهبود مییابد یا خراب میشود. نوجوان وقتی خشم شدید والدین را ببیند، بهجای درک موضوع، روی دفاع از خود تمرکز میکند.
مدیریت سالم اختلاف یعنی:
- عقبنشینی موقت وقتی عصبانیت شدید است
- استفاده از جملات توصیفی بهجای برچسبزنی
- صحبت دربارهٔ مسئله، نه رفتار تکراری «همیشه همینطوری هستی»
هدف از بحث باید حل مسئله باشد، نه ثابت کردن اینکه چه کسی درست میگوید.
چه زمانی باید از یک متخصص کمک بگیریم؟
گاهی والدین تمام تلاش خود را میکنند، گفتوگو، مرزبندی، همراهی، آرامش؛ اما باز هم احساس میکنند رابطه با نوجوانشان در مسیر درستی پیش نمیرود. واقعیت این است که برخی نشانهها میتوانند بیانگر این باشند که نوجوان زیر فشار عاطفی، اضطراب، تعارض درونی یا بحران هویتی قرار دارد و نیاز به نگاه تخصصی یک روانشناس دارد.
نشانههای هشداردهندهای که بهتر است جدی گرفته شوند
اگر یکی از این رفتارها به شکل مداوم دیده شود، مراجعه به متخصص توصیه میشود:
- انزوا یا کنارهگیری شدید از خانواده و دوستان
- افت ناگهانی عملکرد تحصیلی
- پرخاشگری یا بیثباتی هیجانی که با هیچ گفتوگویی آرام نمیشود
- پنهانکاری افراطی یا دروغگویی مداوم
- وابستگی بیمارگونه به گوشی و فضای مجازی
- اضطراب، بیخوابی یا نگرانیهای مداوم درباره آینده
- تغییرات شدید در خلقوخو بدون علت مشخص
- ناتوانی در مدیریت ارتباط با دوستان، روابط عاطفی، یا فشارهای مدرسه
این نشانهها الزاماً به معنای وجود یک «اختلال» نیستند؛ اما سیگنالی هستند که نیاز به مداخله حرفهای را نشان میدهند.

جمعبندی
در این مقاله دیدیم که رفتار والدین در دوران نوجوانی، بیش از هر مرحلهٔ دیگری، مسیر آیندهٔ عاطفی، هویتی و ارتباطی فرزند را شکل میدهد. نوجوان به ظاهر مستقل، پرانرژی یا حتی لجباز، در عمق وجودش سه نیاز اصلی دارد: احترام، استقلال و امنیت عاطفی.
زمانی که والدین این نیازها را درک و بهدرستی پاسخ میدهند، بخش زیادی از تنشها، فاصلهها و پنهانکاریها بهطور طبیعی کاهش مییابد. همچنین توضیح دادیم که رفتارهایی مثل گوشدادن واقعی، مرزبندی شفاف، اعتمادسازی، همراهی بدون کنترلگری و مدیریت صحیح اختلافها چگونه میتواند رابطه والد–نوجوان را از یک رابطه پرچالش به یک ارتباط بالغانه و حمایتگرانه تبدیل کند.
